قطعات عاشقانه
نوشته شده توسط : naz nazi

 


آبی آسمان را بر باور یاس های کبود گره زدم... گفتم شاید تو بیای

احساس کردم دلم حسن تعبیری خواهد شد برای دل شیفتگانت

اما هنوز من و آبی آسمان و یاس های معصوم چشم براه تو نشسته ایم

هنوز نیامدی اما...

جای قدم هایت بر گلبرگ سرخ قلبم به جا مانده ...

دلم تنگ است...



آسمان را که نگاه میکنی

نبض باران را در تپش قلب کبود ابرها میشنوی

بارانی شو

او میشنود

 


 


 

خدايا کمکم کن تا عاشقانه ترين نگاه ها را در چشمانش بريزم ،

خدايا کمکم کن تا در بعد عشق او بهترين و شيرين ترين باشم ،

به من کمک کن تا سرودن عشق را به هنگام طلوع آفتاب هر بام بر لبانش جاري سازم

و راز عشق را در گوشش سر دهم ،

خداوندا او را نگه دار که من به عشق او زنده ام ...

 



 

گــــرمـــی دستهـــایـ تــــو

آتشـــــی است کهـ بـا آن

تمـــــام وجــــودم را گــــرم خواهــــم کـــرد

حتـــی در سرمـــای زمستــــان

وایــن یعنـــی همـــان دوســــت داشــــــتن

و مـــن بـــرای دوســــت داشــــــتن

دلیــــل نمـــی خواهــــم

همـــین دستهـــای تـــو کـــافــــــی است ..

   


می دانم که در آسمان، نقش خورشید را به تو داده اند!
لیاقتم،به ذره ای نور هم نیست!
ولی بگذار در سایه ی نورت
در جایی کوچک و ساکت
شاید، دلت!
پناه بگیرم....

دوستت دارم...


 

     

نگفتمت مگر !

هزار شب

شعر نوشتم و شاعر نشدم

اما نشان رد پای سبزت

در كوچه باغ بلوغ ِرؤیا

هزار شب شاعرم كرد !

نگفتمت ؟...



 
 
   

تو گل سرخ منی
تو گل یاسمنی
تو بهاری
نه!
بهاران از توست
تو چنان شبنم پاک سحری
نه!
از آن پاک تری
از تو میگیرد وام
هر بهار اینهمه زیبایی را
ای بهین باغ بهارانم تو......

 

 


 

عشق تو تمام قلبم و وجود را پر کرده است دیگر حتی سر سوزن جایی

برای کسی نمانده است . معشوق ابدی من دیگر هیچگاه

تنها نیستم همیشه عشقت با من است ...

 

 


   

در توالی سکوت تو ٬

 

در تداوم نبودنت ٬

 

رد پای آشنایی از صدای تو ٬

 

در میان حجم خاطرم هنوز زنده است ٬

 

هنوز می تپد و باورش نمیشود که نیستی

 

که رفته ای ٬

 

کجا نوشته اند؟

 

عشق

 

این چنین میان مرز سایه هاست؟

 

این چنین پر از هجوم فاصله

!

در تقابل میان آب و تشنگی ٬

 

تقابل میان درد و زندگی

 

کجا نوشته اند؟ ...

 

باز هم دلتنگی …
باز هم زمزمه هایی از جنس بغض و تنهایی.
باز هم پنجره باز و انتظار و نیامدنت.
اگر بدانم که می آیی تمام بغض های کهنه را فروکش می کنم.
اگر بدانم که می آیی تمام پنجره های عالم را به انتظار می نشینم.
اگر بدانم که می آیی دیگر تنهاییم را با خاطره هایم پر نمی کنم.
تمام خاطره هایم را در صندوقچه قدیمی می گذارم
تا بهانه ای برای نیامدنت نباشد!!!
تو فقط بیا…
بگو که می آیی .
سالهاست گوشهایم در انتظار شنیدن نجوایی آشناست!!!
بگو که می آیی.


دستانم تشنه ی دستان توست

شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم

بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم زیرا می دانم

فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت ...



 

بعضی وقت ها میبینی وا موندی

هیچ کس حرف دلتو نمی فهمه

هیچ کس نمی فهمه تو چی میگی

هیچ کس احساس نمی کنه حست رو

حس میکنی بین این همه هم زبون انگار داری

به یه زبون دیگه حرف میزنی

همه باهات آشنان اما تو با همشون غریبه ای

توی خونه ی خودت هم غریبی ، توی یه جمع بزرگ هم تنهایی

اون موقع حس اینکه یه نفر حرف هات رو بفهمه،

اینکه یه نفر باشه که حرف هات رو باور کنه،

می شه بزرگ ترین " بهترین حس خوب" زندگی

وقتی حس میکنی تنهایی،

فکر کن یه نفر هست که به یادته،

یه نفری که بین همه دنیا داره به تو فکر میکنه،

واسه تو نگرانه،

بیشتر از هر کسی دلش می خواد تو شاد باشی،

راحت باشی.


حرف دلتو می فهمه،

می دونه که چه حسی داری،

حتی اگه نشون هم ندی از درونت باخبره،

حرف هایی که تو کلمه ها نمی تونی جاشون کنی رو تا آخرش می دونه

از غم هات باخبره،

می دونه چی کشیدی،

میفهمه غمت باهات چه کارا که نکرده

می دونه اون نگاهت،

اون لبخندت،

یعنی چی

با شادی هات شاد میشه،

وقتی که غم داری اونم غمگین میشه،

همیشه خوب تورو می خواد

یکی هست که هیچ وقت نمیگذاره تنها باشی،

هیچ وقت تنهات نمیگذاره،

نه ترکت می کنه،

نه دلت رو میشکنه،

نه ازت دل میکنه،

نه فراموشت می کنه،

هر وقت که بخوای پیشته،

وقت هایی که نمی خوای هم یواشکی هواتو داره

یکی که فقط تو و خوبیهات براش مهم هستین،

تو رو فقط واسه خودت می خواد ،

فقط و فقط واسه خودت...

یکی که عشقش هیچ وقت تمومی نداره...

هیچ مرزی نمیشناسه...

نه زمان میشناسه نه مکان...

فکر کن که یه همچین کسی باشه،

اون وقت دیگه حس تنهایی معنی نمی ده ،

حس ناراحتی ، ناتوانی...

فکر کن یه همچین کسی باشه...

فکر کن حالا اون کس منم که می خوام تا آخرعمر

باهات باشم و هستم...

دوستت دارم نفسم...

 

ماهک زیبا

ماهک تنها توی دنیا

زندگی پر از قشنگیست به خدا

دور دنیا پر ماهیست به خدا

دنیا اونقدر که میگن بزرگ و سخت نیست

زندگی بدون اون هم دیگه تلخ نیست

ماهک من

ماهک قشنگ و زیبا

دیگه دنیا همینه حرف فریبا

تو نخور غصه این دوری و هجران

بار دیگه میرسه بهار دیدار

 


 

نیمه ی دیگر وجودم......

وقتی با تو هستم....

دیگر هیچ نمیخواهم.

تو تنها با حضورت و این که بودی خودت بودی..

معنای عشق را به من تشنه نمایاندی..

معنای زتده بودن من با تو بودن است .

نزدیک.....

دور......

رها.....

اسیر.......

دلتنگ.....

شاد.......

معنای عشق نیز در سرنوشت من با تو...

همیشه باتو بودن است وبرای تو زیستن است.

 

 

 




:: بازدید از این مطلب : 623
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : شنبه 30 بهمن 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: